سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :12
کل بازدید :149439
تعداد کل یاداشته ها : 101
103/2/27
4:29 ص
موسیقی

دوباره نگاهش کردم

هنوز نگاهم میکرد

پرسیدم:دوستم داری؟؟

مکثی کرد و گفت:نه!

دلم هری ریخت

سرم رو انداختم پایین،

بریده،بریده پرسیدم:

ازم دلخوری؟

سری تکان دادو با بی اعتنایی گفت:نه!

فهمیدم که دیگه اهمیتی براش ندارم.

عجب خری بودم که نگاهش رو به حساب عشق گذاشته بودم ومکثش رو به حساب ناز...نگو که نگاهم می کرد،چون دلش به حالم میسوخت ومکث کرده بود تا خجالت بکشم وببینم اصلا با این همه خطا واشتباه دوست داشتنی ام!

آخ!من بی معرفت!

فکر کرده بودم میشه با یه دو رکعت نماز مستحبی ویه دعای ...بعضی چیزهارو شست و رو بعضی های دیگه در پوش گذاشت.

نه جانم!

اینها همگی به جای خود،اما اصل اینه که باید ثابت قدم بود ودر عمل نشان داد:

عشق را،نیاز را،وتمام آنچه را که به معشوق تمام میشود..

یاصاحب کل نجوی...

یاصاحب کل شکوی....

 

 

یازهرا...


89/6/21::: 10:33 ص
نظر()
دعا ،
عملیات       خبر